چگونه با غم از دست دادن کودک کنار بیاییم؟
مرگ فرزند در هر سن و سالی که باشد سخت ترین تجربه برای هر پدر و مادری است.
مرگ و از دست دادن عزیزان بخشی از روند زندگی است اما در مواردی مانند مرگ های ناگهانی، خشونت آمیز و غیر قابل توجیح یا موارد خاصی همچون مرگ فرزند کنار آمدن با این موضوع را سخت تر می کند.مرگ فرزند نه فقط زندگی شما را به عنوان یک والد تغییر می دهد بلکه باعث یک تغییر جدی در رابطه می شود. در این مقاله به بررسی دلایل سخت بودن مرگ فرزند و راه هایی با کنار آمدن آن می پردازیم.
چرا مرگ فرزند دردناک است؟
بسیاری از والدین وابستگی شدید به فرزندان خود دارند و به دلیل داشتن ژنتیک و احساسات زیاد نسبت به نوزاد آن را بخشی از وجود خود می داند. علاوه بر این فرزندان نشانه های امید، آرزو ها و اثر بخش در ایجاد حس فنا ناپذیری و جاودانگی در والدین هستند چرا که افراد انتظار دارند آن ها پس مرگشان به عنوان میراثی از خود بمانند. علاوه بر این عوامل بسیار دیگری نیز ممکن است در این روند تاثیر گذار باشند که باعث می شود مرگ فرزند فشار زیادی بر والدین وارد کند و بر اساس تخمین ها، بیشترین عامل استرس در والدین ایرانی از دست دادن فرزندان به حساب می آید.اما این مصیبت با همه رنج ها و درد هایش باید پشت سر گذاشته شود و زندگی جریان خود را پیدا کند. حمایت اطرافیان می تواند در گذر از این مرحله سخت به آن ها کمک کند. شناخت مراحل سوگ و نحوه گذر از آن ها می تواند در تسکین این غم بزرگ برای والدین موثر باشد.
شوکه شدن یا بهت زدگی
معمولا در اولین دقایق افراد شوکه می شوند که یک حالت طبیعی است و توسط مغز برای محافظت از انسان ایجاد می شود. در این دوره افراد آگاه هستند که چه اتفاقی افتاده است یا در حال حاضر چه اتفاقاتی می افتد اما هیچ احساس خاصی ندارند و واکنش مناسبی نشان نمی دهند. پس از گذشت مدت کوتاهی این حالت از بین می رود. حتی ممکن است فرد به دلیل علاقه به فرد متوفی از خدا می خواهد تا تمام دارایی های او را بگیرد و دوباره او را به زندگی برگرداند.
انکار
فرزند شما نمی تواند مرده باشد. شاید اشتباهی شده. احتمالا چندین بار این را برای خود گفته باشید. حتی ممکن است سایه او را در کنار در ببینید یا صدای او را بشنوید. اما این حالت و احساس غم و اندوه واکنش طبیعی ذهن شماست که معمولا در این مرحله رخ می دهد.
خشم
عصبانیت و خشم نیز از جمله احساساتی است که فرد ممکن است با آن مواجه شود. فرد می تواند از خودش، جهان هستی، اطرافیان و... خشمگین شده باشد یا قضاوتی نادرست انجام داده باشد اما باید از آن نیز بگذرد.
نشخوار ذهنی
ممکن است بعد از این اتفاق بار ها سناریو های مختلف را مرور کرده و با خود بگوید "چطور می شد اگر..."، "اگر اون روز..." و خیلی اگر های دیگر که هر چه در ذهن تکرار می شوند، تنها غصه شما را زیاد می کنند. اگر جلوی این نشخوار ذهنی گرفته نشود می تواند فرد را دچار اختلالات ذهنی کرده و مشکلات روانی و وسواس های فکری برای او ایجاد نماید. پذیرش یک واقعیت تلخ و شوکه کننده نیاز به زمان دارد؛ اما اگر از حد طبیعی خود خارج شود ضرورت دارد با مداخله های روان درمانی از طولانی شدن آن جلوگیری شود.
حسرت
پس از مرور روز های شاد و غمگین گذشته والدین با احساس حسرت و دلتنگی مواجه می شوند. بسیاری از افراد پس مرگ فرزندشان می گویند حاضرند تمامی زندگی خود را فدا کنند تا باری دیگر و تنها پنج دقیقه با کودک خود حرف زده و به او بگویند که چقدر دوستش دارند.
گیجی
بعد از این اتفاق ممکن است حافظه و آگاهی شما تا حدی مختل شود. چیز های کوچک را از یاد ببرید. هنگام رانندگی فراموش کنید به کجا می رفتید. به اصطلاح روان شناسی ذهن شما دچار مه گرفتگی شده است. در حقیقت بعد از این شوک بزرگ بعضی از عملکرد های ذهن تان مختل می شود. شما عقل تان را از دست نمی دهید؛ این اخـتلال حافظه پس از مدتی ترمیم می شود.
احساس تنهایی و افسردگی
مواجه شدن با احساسات غمگین و تیره در نهایت باعث افسردگی در والدینی می شود که فرزند خودشان را از دست داده اند.احساس تنهایی و پوچی پس از دست دادن فرزندان طبیعی است که اطرافیان باید با حمایت های لازم این حس را از بین ببرند.
احساس گناه
احساس گناه می تواند به هر دلیلی باشد. به یاد آوردن کار هایی که می توانستید برای نجات او انجام دهید و نشده است. غفلت های کوچک و یا حتی دلایل کاملا غیر منطقی برایتان آزار دهنده می شود. احساس شما کاملا قابل درک و طبیعی است. شاید در این زمان به صورت غیر منطقی خود را به خاطر تمام اتفاقاتی که برای فرزندتان افتاده مسئول بدانید. اما باید به اتفاقاتی که در کنترل شما نبوده هم توجه کنید. احساس گــناه شما ممکن است منبع دیگری داشته باشد. شاید تمام خاطرات تان را دوباره مرور می کنید و بابت کم توجهی ها یا برخوردی که با فرزند تان داشته اید احساس گناه می کنید.
راهکار ها
- خودتان تصمیم بگیرید: ممکن است دوستان و عزیزان دلسوز پیشنهاد دهند تمام چیزهایی که شما را یاد بچه می اندازد، مانند لباس های بارداری یا وسایل بچه را، دور از چشم بگذارید اما تصمیم با شماست. اگر آماده کنار گذاشتن وسایل نیستید، عجله نکنید.
- خاطرات فرزندتان را زنده نگه دارید
- با همسرتان صحبت کنید: انتظار نداشته باشید که همسر یا شریکتان مثل شما با این غم کنار بیاید. ممکن است یکی از شما دوست داشته باشد درمورد بچه حرف بزند و احساساتش را بروز دهد، درحالیکه دیگری انزوا را ترجیح می دهد. برای کنار آمدن با این عواطف با یکدیگر صادق باشید.به همسرتان نزدیک بمانید، او درد مشترکی با شما دارد.
- از دیگران کمک بخواهید: ممکن است دوستان و عزیزان بلد نباشند باید در این موقعیت چه بگویند یا چطور کمک کنند. اگر از آن ها کمک می خواهید، بگویید. اگر می خواهید راجع به بچه حرف بزنید یا خاطراتش را زنده نگه دارید، به دوستان و عزیزان خود بگویید چه احساسی دارید.
- دفترچه خاطرات: نوشتن افکار و احساسات راه خوبی برای بیرون ریختن درد است. همچنین می توانید برای بچه یا درمورد او نامه، داستان یا شعر بنویسید.
- به سلامت خود اهمیت دهید:در بسیاری از موارد حجم غم و اندوه به قدری زیاد است، که خانواده از خود غافل می شوند. فراموش می کنند که غذا بخورند، پیاده روی کنند، خوب بخوابند و به دیگر اعضای خانواده توجه کنند.
آیا به دنیا آوردن یک نوزاد جدید، می تواند غم از دست دادن فرزند را کاهش دهد؟
بسیاری از خانواده ها بچه دار شدن را روش خوبی برای کنار امدن با غم فرزند می دانند. اما برخی نیز آن را در حد خیانت به فرزند قبلی می دانند و از آن استقبال نمی کنند.
از سوی دیگر، پروسه بارداری و تولد نوزاد سخت و استرس آور است. احتمال افسردگی پس از زایمان نیز همیشه در هر زایمانی و برای هر زنی می رود. پس اینکه شما از مرحله سوگ به خوبی عبور کرده باشید مهم است. مادری که هنوز در حال سوگواری است، ممکن است نتواند به خوبی با سختی های بارداری کنار بیاید و فرزندش را بپذیرد.
تاثیر مرگ کودک بر رابطه زوج
هر کدام از اعضای خانواده به سبک خود سوگواری می کنند و این گاهی باعث می شود که دیگری از عمق و کیفیت سوگواری همسرش ناراحت شود. با وجود حس خشم، ناامیدی، گناه و سرزنش در والدین برای مرگ فرزندشان، اصلا عجیب نیست که میزان دعوا در خانواده بیشتر شود.
بسیار اهمیت دارد که در این زمان زوج از یکدیگر پشتیبانی کنند، یکدیگر را درک کنند و به نوع ابراز غم و اندوه یکدیگر احترام بگذارند.
با هم حرف بزنید. دیگری را قضاوت نکنید. او را به کمتر یا بیشتر غصه دار بودن متهم نکنید. بخش زیادی از ناراحتی و خشم شما از همسرتان به خاطر درد از دست دادن فرزندتان است و این اصلا به معنی وجود مشکل در رابطه شما نیست.
تحقیقات نشان می دهند که در پی از دست رفتن فرزند، زندگی حدود 15 درصد از زوجین به طلاق ختم می شود.ارتباط بهتر، همدردی، حرف زدن، مقصر نشمردن دیگری، پرهیز از اتهام زنی و بررسی سناریو های احتمالی زنده ماندن فرزند تان با انجام یک اقدام خاص از سوی همسرتان، دریافت مشاوره و طی کردن مراحل سوگواری به شما کمک می کند که از این دوره به سلامت عبور کنید و رابطه خود را با همسرتان حفظ کنید.
سخن آخر
از دست دادن فرزند احساسی نیست که قبلا در هر درد و رنج دیگری مشابه آن را تجربه کرده باشید. این موضوع کل سیستم عاطفی شما را شوکه می کند و تمام زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهد.کنار آمدن با مرگ فرزند چیز ساده ای نیست، اما اگر به عنوان یک خانواده در کنار یکدیگر باشید و از خودتان مراقبت کنید می توانید از پس آن برایید. مهم ترین چیز این است که به یکدیگر تکیه کنید، با هم حرف بزنید (حتی اگر سخت است)، و همچنان جلسات مشاوره خود را ادامه دهید تا با احساسات تلخ و روحیه افسرده خود کنار بیایید.