نقش پدر در تربیت فرزند
نقش های والدین در خانواده، بسته به نیاز فرزندان و تفاوت های شخصیتی والدین، تعیین می شود.
سال هاست که بحران های اقتصادی در ایران و جهان و عدم ثبات اقتصادی در گوشه و کنار دنیا و از جمله در جامعه خودمان، باعث شده بسیاری از مردان به یک شغل اکتفا نکنند یا مجبور شوند ساعات بیشتری اضافه کاری کنند تا بتوانند از پس مخارج خانواده برآیند. در چنین شرایط اقتصادی ای علاوه بر پدران، مادران را نیز جزو نان آوران خانواده قرار داده و باعث شده بسیاری از همسران همپای یکدیگر کار کنند تا بتوانند زندگی خوبی برای خود و فرزندانشان فراهم کنند.
این قضیه تبعات زیادی دارد که یکی از مهم ترین آن ها این است که نقش پدر در خانواده کمرنگ می شود و نمی تواند نقش فعالی در تربیت فرزندان داشته باشد. طفل از زمان تولد تا حدود دو ماهگی شدیدا وابسته به مادر است و مادر را مرکز آرزوها و آمال خود می داند. به تدریج که کودک وارد دو ماهگی می شود، پدر وارد زندگی و ذهن و تصور او می شود. کودک این را در می یابد که پدر برای او پناهگاه است، معلم است، رهبر و قانونگذار است. تصور اینکه پدر از مادر کم اهمیت تر است از جهاتی درست است اما در مواردی نیز نقش پدر مهم تر از مادر می باشد. تجسم عالم شعور، مظهر عقل و دانش در خانواده در قبضه پدران است و طفل پدر را به اینگونه می شناسد کودک به تدریج که بزرگتر می شود تصوراتی از پدر را در ذهن خود پرورش داده و آن ها را پر و بال می دهد.
از جمله تصوراتی که کودک از پدر خود دارد عبارتند از:
- چهره برجسته خانواده
- همانندی با پدر
- ضامن رفع نیازها
- عامل تأمین امنیت
- مرکز دانایی و اندیشه
- چهره برجسته خانواده
در روانشناسی کودک و نیز اصول و مبانی تربیت فرزندان تصریح شده است که کودک در سن 3 ـ 2 سالگی پدر را بزرگترین شخصیت و عاقل ترین افراد می داند. اگر کسی علیه پدر چیزی بگوید، او از پدر خود دفاع می کند. کودک در خانه با پدر رفتاری رسمی دارد و بیشتر اوقات از کانال مادر با پدر ارتباط برقرار می کند.
تصمیم های کودک دختر و پسر در آینده
در بزرگسالی دختران به دنبال مردانی هستند که صفات و خصوصیات پدرشان را داشته باشند و این کار را، هرچند ناخودآگاه، اما به بهترین شکل ممکن انجام می دهند. بنابراین، اگر پدری مهربان، دلسوز و بامحبت داشته باشند، در بزرگسالی، در مردان به دنبال این صفات هستند. به عبارت دیگر، دختران در دیگران به دنبال صفاتی هستند که برایشان آشناست؛ یعنی، در کودکی این صفات را در پدرشان دیده اند. به طور ناخودآگاه، دختر فکر می کند، چون در کودکی مدام با این صفات و خصوصیات پدر در ارتباط بوده است و به هر طریقی توانسته با آن ها کنار بیاید، هم اکنون، یعنی در بزرگسالی نیز، می تواند آن ها را بپذیرد و این حاکی از اهمیت نقش پدر در تربیت دختر است.
از طرف دیگر، پسران نیز رفتارهای خود را از پدر الگوبرداری می کنند. آن ها هر کاری می کنند، به دنبال تایید پدرند و بیشتر به رفتار و کارهایی گرایش دارند که هم در آن ها موفق اند و هم به رفتار و کار پدر شباهت دارد. بنابراین، اگر پدری پرخاشگر، کنترل گر و آزارگر باشد، این الگویی است که پسر از آن تقلید خواهد کرد و اگر پدری مهربان، حمایت کننده و پر از عشق و محبت باشد، پسر هم در آینده چنین خواهد بود.
انسان موجودی اجتماعی است و با الگوبرداری از رفتارها، موضوعات و مسائل را یاد می گیرد. در حقیقت، انسان های نخستین، با برقراری روابط اجتماعی (هرچند از ابتدایی ترین نوع آن) و با تقلید، توانستند زنده بمانند و رشد کنند. کودکان نیز الگوهای اولیه تعامل را از نیاکانشان به ارث برده اند و با همین الگوهای تعاملی ابتدایی، هویت و احساسی را که نسبت به خود دارند می سازند. روابط و تعاملات اولیه کودک آنقدر مهم است که تا آخرین لحظه زندگی با او باقی می ماند. نادیده گرفتن نقش پدر امری غیرممکن است. برای مثال، دخترانی که رابطه خوبی با پدر دارند در ریاضیات عملکرد بهتری دارند و پسرانی که با پدر رابطه ای دوستانه و نزدیک دارند نمرات بالاتری کسب می کنند و پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. علاوه بر این، این پسران روحیه قوی تر و احساس بهتر و مثبتی نسبت به خود دارند.
بنابراین، شما به عنوان پدر، در اینکه فرزندتان چه خصوصیات، رفتار و عملکردی دارد و در آینده چگونه فردی خواهد شد، نقش کلیدی و اساسی دارید.
تاثیرات غیرمستقیم پدر در رشد کودک پدران در رشد کودکان تاثیر غیرمستقیم نیز دارند. برای مثال، حضور پدران در خانه سبب می شود کودکان تعلق خاطر بیشتری به محیط خانه داشته باشند. روابط صمیمانه پدر و مادر بر فرزندانشان نیز تاثیر مثبت دارد. درگیری و استرس در محیط خانه ممکن است به کودکان آسیب وارد کند. روابط خوب والدین سبب رشد مهارت های اجتماعی و عاطفی فرزندان می شود.
روابط عاطفی پدر
پدران نیز می توانند، به اندازه مادران، فرزندانشان را از نظر عاطفی حمایت کنند، اما اغلب روش آن ها با مادران متفاوت است. برای مثال، اغلب پدران بیش از مادران به بازی و سرگرمی با کودکان می پردازند یا کودکان را به تجربه خطر و بازی های سخت و هیجان انگیز تشویق می کنند. این موارد تاثیر مثبتی در کودک دارد و بخش مهمی از روند رشد او محسوب می شود. البته این مقایسه ها تقریبی است و براساس هنجارهای اجتماعی و تجربیات شخصی مطرح شده است و نمی توان آن ها را به همه جامعه بسط داد. ممکن است در برخی خانواده ها، مادران طرفدار بازی های هیجانی باشند و پدران حمایت عاطفی بهتری ارائه دهند.
نقش های والدین در خانواده، بسته به نیاز فرزندان و تفاوت های شخصیتی والدین، تعیین می شود. براساس تحقیقات انجام شده، تلفیقی از روش ها و فعالیت ها در رشد فرزندان تاثیر بهتری دارد. حق تربیت فرزند خانواده محیطی است که کودک به ناچار باید در آن زندگی کند. ضوابطی که در خانه حکم فرماست، بر کودک تحمیل شده و او باید آن ها را بپذیرد. تربیت کودک مهم ترین حق او در قلمرو زندگی می باشد. پدر در رابطه با تربیت کودک مسئولیت مستقیم دارد. باید فرزند را به گونه ای پرورش دهد که آراسته به اخلاق و رفتار انسانی شود در آینده برای جامعه مفید واقع گردد.
دامنه حقوق مهم و اساسی فرزندان
می توان موارد زیر را نام برد: 1) حق آموزش 2) حق پرورش 3) و سایر حقوق دامنه پرورش نیز بسیار وسیع است و شامل همه ابعاد وجودی انسان می گردد. 1) پرورش بدن 2) پرورش ذهن 3) پرورش روان و... در جنبه بدن، والدین وظیفه دارند در جهت رشد و پرورش بدن فرزندان خود و نیز شادابی و سلامت آنان و محافظت از بیماری ها و غیره بکوشند و از هیچ تلاشی در این جهت فروگذار نکنند.
در جنبه ذهن
والدین وظیفه پرورش ذهن، تخیل، هوش فرزندان را به عهده دارند. مسئله پرورش ذهن و شکوفا ساختن استعدادها اگر از رشد و سلامت جسم مهم تر نباشد مسلم کمتر نیست والدین با شیوه های درست باید بکوشند همه امکانات خود را در جهت بالندگی هوش و استعداد فرزندان خود بکار گیرند. همچنین والدین وظیفه دارند به پرورش روح و روان کودکتان توجه کنند مسائل مربوط به اندیشه های عالی و فضایل اخلاقی و ارزش های متعالی مثل ایثار، عدالت، گذشت، مهربانی و غیره را به کودک یاد دهند.
پدران عزیز باید بدانند آرامش خانه و حضور فعالشان در رشد فرزند تاثیر قابل توجهی دارند. لازم است تلاش کنیم تا مسایل اقتصادی ما را از این امر مهم غافل نکند چرا که بخشی از وظیفه پدری خواهد بود.